خودشناسی-6

مقالات خودشناسی | رویکرد زیستی، اجتماعی

رویکرد رفتاری در خودشناسی

رویکرد رفتاری در خودشناسی به بررسی رفتار و واکنش های فرد در مقابل محیط و شرایط مختلف می پردازد. در این رویکرد، برای تحلیل رفتار فرد از روش های مختلفی از جمله مشاهده، آزمایش و شناسایی عوامل انگیزشی استفاده می شود. این رویکرد بر این اصل تأکید دارد که رفتار فرد تحت تأثیر محیط قرار می گیرد و برای تغییر رفتار، باید عوامل محیطی تغییر کنند. در این رویکرد، برای بهبود رفتار فرد، از تقویت رفتار مطلوب و کم کردن تقویت رفتار نامطلوب استفاده می شود.

رویکرد روان پویایی

رویکرد روان پویایی به عنوان یکی از رویکردهای خودشناسی مدرن، بر پایه‌ی فرضیاتی ایجاد شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به تغییرپذیری و دینامیک بودن روان انسان اشاره کرد. در این رویکرد، روان به عنوان یک سیستم پویا و پیچیده در نظر گرفته می‌شود که تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی تغییر می‌کند. برای درک بهتر روان پویایی، روانشناسان از ابزارهایی مانند مدل‌های ریاضی و شبیه‌سازی‌های کامپیوتری استفاده می‌کنند. این رویکرد به عنوان یکی از روش‌های پیشرفته درمانی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد که بر اساس آن تلاش می‌شود با بهره‌گیری از تکنیک‌های تغییرپذیری، افراد را به بهبودی روانی و بهبود کیفیت زندگی‌شان راهنمایی کنیم.

رویکرد انسان گرایانه

رویکرد انسان گرایانه در جامعه مدرن به عنوان یکی از مهم‌ترین مفاهیم شناخته شده است. این رویکرد بر این باور است که انسان در مرکز تمام مسائل و اولویت‌های جامعه قرار دارد و باید برای بهبود شرایط زندگی و رفاه او تلاش شود. در این رویکرد، احترام به حقوق انسانی، توسعه و پیشرفت فردی و جمعی، حفظ محیط زیست و ایجاد عدالت اجتماعی از مبانی اساسی به شمار می‌آیند. به طور کلی، رویکرد انسان گرایانه از نگاه به انسان به عنوان یک وجود کامل، پویا و مستقل استفاده می‌کند و تلاش می‌کند تا به دنبال راهکارهایی باشد که بهبود وضعیت انسان‌ها را ممکن سازد.

نظریه گاردنر مورفی

گاردنر مورفی (Gardner Morphy) در تعریف مفهوم خود از احساسات و ادراكاتی كه هر كس از كل وجود خویشتن دارد سخن می گوید و آدمی با وجود تغییرات و تحولاتی كه در طول زمان روی میدهد پیوسته احساس دوام و استمرار می نماید و علم به وجود خویشتن از زمانی كه كودك متوجه بدن خود می شود آغاز می شود.

از این رو خود برای هر كس با ارزش ترین چیزها میگردد و به تدریج از جنبه مادی بدنی آن كاهش می یابد و بر جنبه معنوی آن افزوده می شود و خود مفهومی انتزاعی پیدا میكند و این سؤال مطرح می شود كه چیست و چه ارزشی دارد؟ مورفی از من یاد میكند و در تعریف آن میگوید : دستگاهی است كه در پیرامون “خود“ به فعالیت های عادی ناشی از پاسخهای انتخابی و پاسخهای شرطی می پردازد و هدفش دفاع و حفاظت از خود است كه آن را شكوفا سازد. بنابراین از دیدگاه مورفی همه چیز بر میگردد به خود و همه چیز برای خود است و تمام احساسات و افعال آدمی تا آن جا كه شرایط و احوال و مقتضیات اجتماعی كه شخص در آن زندگی میكند اجازه دهد پیرامون مصالح و منافع شخص خود دور می زند.
از این رو “ خودمداری “ و “ اجتماع مداری “ به موازات یكدیگر گسترش می یابند و تعیین مرز خود و غیر خود بسیار دشوار میگیرد كه این دشواری احیانا موجب پاره ای حالات روان نژندی و روان پریشی میگردد (سیاسی، ۱۳۷۱ص).

نظریه هری استك

روانشناس خوب هری استك سالی ون (Harry Stack Sullivan) از “ دستگاه خود “ نام میبرد و آن را یكی از مهمترین و پیچیده ترین عوامل انگیزشی میداند. دلواپسی مادر درباره تغذیه كودك و بهداشت او به كودك نیز منتقل می گردد و كودك هم بتدریج كه رشد میكند احساس نا ایمنی میكند. به همین دلیل در شخصیت آدمی برای حفظ و حمایت از او دستگاهی به وجود می آید كه سالی ون آن را“ دستگاه خود“ می نامد.
مفهوم “ خویشتن “ از احساساتی ناشی میشود كه از تماس با دیگران و ارزیا بیهای انعكاس یافته یا ادراك شده به وسیله كودك به دست آمده است. مثل اینكه چگونه دیگران وی را ارزش گذاری و ارزیابی می كنند. بخشهای عمده “ خویشتن “ مخصوصا آنچه كه به تجربه اضطراب در مقابل امنیت مربوط است شامل تصاویر ذهنی “ من خوب “ كه با تجربیات خوشایند تداعی شده است، تصاویر ذهنی “‌ من بد “ كه با درد و به خطر افتادن امنیت تداعی شده است و “‌ نفی من “ است كه به دلیل اضطراب غیر قابل تحمل انكار می شود (پروین ، ترجمه جوادی وكدیور ، ۱۳۷۴).

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *