مقالات خودشناسی | رویكرد صفات

رویکرد صفت چیست؟

“رویکرد صفت: نظریه اصلی در مطالعات خودشناسی با تمرکز بر تفاوت های بین انسان ها است”

رویکرد صفت یکی از نظریه های اصلی در مطالعات شخصیت است. رویکرد صفت به ما می گوید که شخصیت انسان، مجموعه ای گسترده از صفت هاست. برخلاف دیگر نظریه های شخصیت مانند نظریه روانکاوی و یا نظریه های انسان گرایانه، نظریه صفت بر روی تفاوت های بین انسان ها تمرکز دارد.

بر اساس این رویکرد، هر شخصیت به عنوان یک مجموعه از صفت ها توصیف می شود که باعث می شود هر فرد به صورت منحصر به فرد شناخته شود. برخی از این صفت ها شامل خصوصیات مثبت مانند اعتماد به نفس، دوست داشتن و دوست داشته شدن، خلاقیت و همدلی هستند. اما به طور متوسط، هر فرد دارای مجموعه ای از صفت های مثبت و منفی است. برای مثال، شخصیت یک فرد ممکن است شامل صفت های مثل خجالتی، خشن، احساسی، خودخواه، خوشرو و دلیر باشد.

مزایای صفت در خودشناسی

یکی از مزیت های مهم رویکرد صفت این است که به ما کمک می کند تا شخصیت های مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم. با توجه به اینکه هر فرد دارای مجموعه ای از صفت های منحصر به فرد است، می تو

وانیم با استفاده از رویکرد صفت آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم و تفاوت ها و شباهت های آنها را بررسی کنیم. این مقایسه می تواند به ما کمک کند تا بهتر بفهمیم که چگونه می توانیم با همه افراد در مواجهه با موقعیت های مختلف، بهترین رفتار را داشته باشیم. همچنین، این رویکرد به ما کمک می کند تا درک بهتری از خودمان پیدا کنیم و بتوانیم به بهترین شکل ممکن با خودمان برخورد کنیم. به علاوه، این رویکرد به ما کمک می کند تا درک بهتری از دیگران پیدا کنیم و با احترام به تفاوت های آنها، با آنها برخورد کنیم.

به صورت کلی، رویکرد صفت می تواند به ما کمک کند تا درک بهتری از خودمان و دیگران پیدا کنیم

نظریه گردن آلپرت

گردن آلپرت (Gordon Allport) به عنوان یک روانشناس خوب در دنیا، معتقد است در من نیرویی است كه توسط آن همه عادات، صفات و عواطف آدمی را در هم می آمیزد و به آن وحدت میدهد و آدمی را قادر به ابتكار و پیشروی می سازد و اشاره میكند كه همه افعالی كه به من نسبت داده می شود بر روی هم “ كنشهای اختصاصی شخصیت “ خوانده می شود یعنی جنبه هایی از یكتایی و یكپارچگی كه “ خود “ را از دیگر افراد ممتاز می سازد كه نهایتا “ خویشتن “ نامیده می شود (سیاسی ،۱۳۷۱).

خود مختاری کنشی چیست؟

“ ‌خود مختاری كنشی “ Functional Autonomy مفهومی است كه آلپرت از این واژه استفاده كرده است. و بیشتر به همین دلیل صاحب نظریه در شخصیت شناخته شده است. هر فعالیت یا هر شكلی كه فعالیت پیدا میكند با اینكه در اصل علت مخصوص داشته است، ممكن است خودش به صورت غایت و هدف در آید و خود به وقوع بپیوندد و به عبارت دیگر نفس عمل موجب عمل شود. یعنی فعلی كه از شخص سر میزند محرك انگیزه اش خودش باشد نه چیز دیگری. تلاشها می تواند بدون توجه به تائید دیگران انجام گیرد و نهایتا آنچه زمانی بیرونی وبه صورت وسیله بود، در مراحل بعدی درونی و الزامی می شود و فعالیتی كه زمانی در خدمت سائق یا نیاز ساده ای قرار داشت، حالا در خدمت خود آن فعالیت در می آیدو به معنی دیگر در خدمت تصور فرد از خود آرمانی در می آید ( پروین ، ترجمه جوادی و كدیور ۱۳۷۴).

نظریه ریموند

ریموند، بی. كتل (Raymond,B. Cattel) عنوان نمود كه احساسهای هر شخصی بطور مداوم از طریق یك احساس اصلی و برتر، سازمان دهی می شوند كه كتل آن را “ احساس خود“ self-sentimentنامید این احساس مهمترین احساس است و به تصوری كه شخص از خود دارد، اطلاق می شود كه نهایتا در تمامی نگرشهای شخص منعكس می شود. این احساس ثبات، هماهنگی و ساز مان را برای همه صفتهای عمقی تامین میكندو مستقیما با ابراز آمادگیهای ذاتی و احساس ها پیوند دارد. این احساس از جمله آخرین احساسهایی است كه به رشد كامل می رسد (شولتر، ترجمه كریمی ، ۱۳۷۸).